کد مطلب:243900 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

خمس کسب و کار و غنیمت
[241] 1 - شیخ طوسی گفته است:

از علی بن مهزیار، روایت شده كه گفت: امام جواد علیه السلام نامه ای به سوی او نوشت و من در راه مكه، نامه حضرت را به او خواندم كه نوشته بود: آنچه در این سال كه سال دویست و بیست هجری است، (شیعیان را بر آن) ملزم كرده ام - هر آینه معنایی از معانی است كه خوش ندارم تمام آن را از بیم اینكه شایع گردد، تفسیر نمایم و به خواست خدا قسمتی از آن را به زودی برایت تفسیر خواهم كرد - همانا كه همه ی پیروانم - كه از خدای متعال خیر و صلاح آنان را مسألت دارم - یا برخی از آنان در واجبات خویش كوتاهی می كنند، لذا لازم دیدم ایشان را با دستوری كه در باب خمس صادر كردم، پاك و پاكیزه نمایم، خدای متعال فرمود: (خذ من أموالهم صدقة تطهرهم و تزكیهم بها وصل علیهم ان صلاتك سكن لهم و الله سمیع علیم (103) ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبة عن عباده و یأخذ الصدقات و أن الله هو التواب الرحیم - و قل اعملوا فسیری الله عملكم و رسوله و المؤمنون و ستردون الی عالم الغیب و الشهادة فینبئكم بما كنتم تعملون) [«از اموال آنها صدقه ای (به عنوان زكات) بگیر تا به وسیله ی آن، پاكشان سازی و پرورششان دهی و (به هنگام زكات)، به آنها دعا كن كه دعای تو، مایه ی آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست، آیا نمی دانستید كه فقط خداوند، توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد و خداوند، توبه پذیر و مهربان است، بگو، «عمل كنید! خدای متعال و پیامبرش و مؤمنان، اعمال شما را می بینند! و به زودی به سوی دانای نهان و



[ صفحه 186]



آشكار، بازگردانده می شوید و شما را، به آنچه عمل می كردید، واقف می سازد.» [1] ]

خمس را در هر سال بر آنها ملزم نمی كردم و تنها زكات را كه خدای متعال بر ایشان واجب ساخته، بود ملزم می كردم و خمس را امسال، آنهم در طلا و نقره ای كه یك سال بر آنها گذشته باشد، واجب نمودم، در عین حال كه «كالا»، «ظروف»، «حیوان»، «خدمتكاران» سود و منفعت كسب و كار و املاك - جز املاكی كه بعدا برایت توضیح خواهم داد - را، استثناء كرده ام و خمس آنها را واجب نساخته ام تا كار بر پیروانم دشوار نگردد و هدیه و احسانی از طرف من به آنها باشد، تا تجاوز دولت و حكومت، به اموال و دارایی ایشان و قصد (سوء) او در خودشان (جسم و جانشان)، تا حدی، جبران شود.

البته خمس غنیمتهایی كه به دست می آورند و منافع و فوائد (اتفاقی) كه نصیبش می شود همه ساله واجب است، خدای متعال فرمود: (و اعلموا أنما غنمتم من شیء فأن لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساكین و ابن السبیل ان كنتم آمنتم بالله و ما أنزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و الله علی كل شیء قدیر) «بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای نزدیكان و یتیمان و مسكینان و واماندگان در راه (از آنها) است، (حكم خدا این است)، اگر به خدای متعال و آنچه در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه یا با ایمان و بی ایمان (روز جنگ بدر)، بر بنده خود نازل كردیم، ایمان آورده اید و خداوند بر هر چیزی تواناست.» [2] .

و غنیمت و فوائد (اتفاقی)، خدایت رحمت كند! غنیمتی است كه كسی به دست می آورد و فوائد (اتفاقی) است كه برایش حاصل می شود و پاداشی است كه از مثل خودش می گیرد و ارزش بسیار بالایی دارد و نیز ارثی است كه به حساب نمی آورد و از ناحیه ی غیر پدر و پسر به او می رسد، یا دارایی دشمن شكست خورده، یا دارایی و مالی است كه به دست می آورد و صاحبش معلوم نیست یا از نوع مال و منال پیروان افراد فاسق، همچون فرقه خرمیه [3] است كه به بعضی از شیعیان من می رسد تو خود به خوبی می دانی كه مال و دارایی فراوانی به



[ صفحه 187]



جمعی از شیعیان من رسیده است، بنابراین، هر كس دارای قسمتی از آنهاست، به نماینده ی من تحویل دهد و چنانكه به نماینده ی من دسترسی ندارد، در صدد تحویل آن در آینده باشد كه نیت مؤمن، از عمل او بهتر است.

اما آنچه به در آمد (اعم از اجاره بهای خانه، یا اجاره ی غلام یا حاصل و در آمد زمین و باغ و..) و املاك تعلق می گیرد، نیمی از یك ششم (یا یك دوازدهم) در هر سال است، البته در جایی كه مخارج سال او را تأمین نماید، در غیر این صورت، چیزی بر آنها تعلق نخواهد گرفت، نه به یك دوازدهم و نه حتی به كمتر از آن. [4] .


[1] توبه 9 \ 103 - 105.

[2] انفال: 8 \ 41.

[3] بابك خرمدين و پيروان او، مزدكي و فاسق بودند و به قبل از اسلام مربوط مي شوند و مزدكيان فاسق بعد از اسلام نيز، همچون آنانند و همگي در حلال شمردن محرمات، يكسانند و قائل به اشتراك در مال و زن مي باشند.

[4] تهذيب الاحكام 4: 141 ح 398.

شيخ طوسي در كتاب تهذيب گفته است اگر حكم اموال و دارائي ها و غنيمتها و باغ و زمينها، چنان است كه شما گفتيد از وجوب خمس آنها و ضرورت تصرفشان، توسط امام، زناشوئي شما و كسب و كارتان و حتي خورد و خوراكتان، به هيچ وجهي از وجوه، جايز و روا نيست، به او خواهيم گفت: اگر چه حق همان است كه گفته شد، اما راه چاره هم براي ما مقرر شده است، چنانكه تصرف هم در مواردي را كه خمس به آنها تعلق مي گيرد و از مختصات امامان شيعه به شمار مي رود، براي ما روا شمرده اند و اجازه ي دخل و تصرف در آنها را به ما داده اند.